وزه و آسان گیری در اسلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله مىفرمود:«بُعِثْتُ عَلَى الشَّريعَةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ ؛خدا مرا بر شريعت و دينى مبعوث كرده است كه باسماحت (باگذشت) و آسان است.» دين اسلام سماحت دارد. به يك انسان مىگويند «سماحة» يعنى انسان باگذشت، ولى «دين باگذشت است» يعنى چه؟ مگر دين هم مىتواند باگذشت باشد؟ دين هم باگذشت است ولى اصولى دارد.
يعنى يك دينِ يك دنده لجوج بىگذشت نيست، در جايش گذشت دارد. يا مىگويد روزه واجب است. واقعاً اگر انسان بدون عذر روزهاى را بخورد گناه مرتكب شده است؛ ولى همين دين مىبينيم در جاى خودش گذشت زيادى نشان مىدهد: «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ». در مورد روزه است؛ مسافر هستى، در مسافرت روزه گرفتن براى تو سخت است، روزه نگير، بعد قضايش را بگير: «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ». مريض هستى: «وَ مَنْ كانَ مَريضاً اوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ ايّامٍ اخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ؛يعنى دينى است باسماحت و باگذشت. حتى وقتى خوف ضرر دارى (لازم نيست صددرصد يقين داشته باشى و ممكن است اين خوف از گفته يك طبيب فاسق يا كافر در دل تو پيدا بشود، ولى به هر حال اين خوف و نگرانى در قلب تو پيدا شده است.
اگر تو خودت در قلب خودت احساس مىكنى كه خوف دارى كه نكند اين روزه بيمارى تو را تشديد كند، همين كافى است و لازم نيست از كس ديگر بپرسى. حتى براى يك پيرمرد يا پيرزن يا يك زن مُقرِب (يعنى زن حاملهاى كه نزديك وضع حمل اوست) لزومى نيست كه خوف ضرر باشد. يك پيرمرد يا پيرزن ممكن است خوف ضرر هم نداشته باشد ولى [چون] به حد پيرى و فرتوتى رسيده [روزه بر او واجب نيست]. اين، سماحت و گذشت است.
اسلام دينى است عملى، دين غير عملى نيست. اتفاقاً از نظر آنهايى كه از بيرون دارند نگاه مىكنند، يكى از چيزهايى كه به موجب آن اسلام همه را جذب مىكند همين سهولت و سماحت اين دين است. پيغمبر فرمود يك نفر مبلّغ بايد مبلّغ سماحت و سهولت اين دين باشد، كارى كند كه مردم به امر دين تشويق و ترغيب بشوند.
ولى اغلب مردم قبول نمىكنند. در صدر اسلام كه تازه تكليف روزه آمده بود، در ماه رمضان جنگ بدر پيش آمد. پيغمبر اكرم فرمود: چون در حال سفر هستيد نبايد روزه بگيريد. مردم مىگفتند: چطور مىشود ما در ماه رمضان روزه نگيريم؟! واقعاً ناراحت بودند كه روزه خودشان را افطار كنند.
ممكن است بگوييد نظر افراد در تشخيص ضرر فرق مىكند. اين غير از آن است كه واقعيت زمان متغير باشد. يك وقت است كه اطبا يا خود شخص درك نمىكند كه روزه براى او ضرر دارد، يك روزى كس ديگرى درك مىكند. يك دهاتى تا وقتى كه روزه او را بيهوش نكند و به تب چهل درجه گرفتار نشود فكر نمىكند برايش ضرر دارد، اما يك نفر طبيب متخصص ممكن است بگويد: آقا، اين روزهاى كه تو امروز مىگيرى و هيچ دردى هم احساس نمىكنى برايت ضرر دارد. من مىدانم كه تو زخم معده دارى، امروز كه روزه بگيرى دوماه ديگر اثر ضرر روزه برايت پيدا مىشود. پس اين روزه براى تو ضرر دارد. يك قدرى تشخيصش عميقتر و دقيقتر است. ولى به هر حال اسلام گفته اگر روزه ضرر داشته باشد [حرام است.] اگر اطبا گفته باشند كه روزه برايت ضرر دارد يا خوف ضرر داشته باشى، نمىتوانى بگويى مگر چطور مىشود كه من در اين ايام احياء روزه بگيرم، چون اگر روزه بگيرى اصلًا روزهات باطل است، بعد هم بايد قضاى آن را بگيرى.
مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج16، ص: 161(سیره نبوی،جاذبه و دافعه)؛مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج21، ص: 173(اسلام و مقتضیات زمان و بخشی از 15 گفتار)