بانوی آفتاب سلام…
مادر مهربانی ها سلام…..
فرزند آئینه سلام….
تاریخ ساز روزهای عطشناک دورانها سلام…..
سلامی به وسعت روح اعظم اولیاء و به پهنی دشت مطهر قلوب اوصیاء.مادر هستی نامت چه آسان بر لب می نشیند و یادت چه داغ ها بر دل می نشاند.نام زیبایت که می آید ذهن ها لحظه های درنگ را در می دوند و کوچه پس کوچه های غربت را قدمگاه اندوهی سوزناک می نمایند هنوز بانگ شراره بار ناله های ولایی تو مدینه را آواز می آید نمی دانم چه غمی دارد نام تو که پس از مرور قرن ها و دوران ها هنوز بغض شکسته و فریاد می خواهد و چه نیکو گفت فرزندت موعود عالمیان که در رسای عزای مادر جوان مان بلند بلند آدمیان ناله سر دهند.غم تو فرق می کند با تمام غم های تاریخ.غمت به اشک های غریبی گره خورده است که سجود آسمانیان و ملکوتیان است.ولی غریبی که حق ولایتش را غصب نموده و هجران او برای جان پیغمبرانه ات سوگواره ای سروده است که وجود نازنین و تن نازکت را در نشیب زندان خاک دوانیده است.و این بغض فرو خورده دیر مانده یک عمر است که خانه خرابمان کرده است.تاریخ متحیر است از وصیت خاتم انبیاء و بهترین اولیاء که چگونه پس از معدود زمانی بس اندک بر زمین ماند و حقوق اهل بیتش که حق رسالت غم بارش بود بر جا ماند.مادر جان غم فراق و ندیدن مطهر زمینی که پیکر مجروح و نحیف تو را تا موعود زمانی در بر گرفت به امید و شوق ظهور فرزندت به دوش میکشیم و لحظه لحظه برای انتقام ظلمی که بر خاندان تو پیش از تو و پس از تو رفت به انتظار می نشینم و از آستان یگانه هستی ظهور منتقم آل ا… را نیاز می طلبیم.